من کی برم خونه مون ؟
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • فندک برقی سیگار لمسی

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دقیقه ای برای خندیدن و آدرس tanz314.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





Create your own banner at mybannermaker.com!
Make your own banner at MyBannerMaker.com!
دقیقه ای برای خندیدن




فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند .‎ ‎ یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت .‎ ‎ هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید وخود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید .‎ ‎ وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند .‎ ‎ هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم .‎ ‎ خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خودرا براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست .‎ ‎ و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حوله حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود .‎ ‎ هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد ، من آویزونش کردم تا خشک بشه . . .‎ حالا که میتونم برم خونه مون ؟ ‎


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 24 تير 1392برچسب:, :: 20:27 ::  نويسنده : amin omidvari